کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی     نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن     قالب شعر : غزل    

طلبـیـدی و به پابـوس رسـیدم با اشک            چشم خود را وسط صحن تو دیدم با اشک

خـیـره بر آیـنـه‌کـاری شـدم و آب شـدم            از خجالت! که چرا دیر رسیدم با اشک


سخت دلتنگ نجف هستم و هنگام اذان            زیـر ایـوان طـلا آه کـشـیـدم بـا اشـک

تو غـریب الغـربایی و به یادت عمری            زندگی را چه غـریبانه چشیدم با اشک

باز هم تا که ببندم به ضریحِ تو دخـیل            تـکّـه‌ای پـارچـۀ سـبز بُـریـدم با اشـک

حاجتم شوقِ برآورده شدن داشت اگر؛            طـرفِ پـنجـره فـولاد دویـدم بـا اشـک

تا که از لطف تو بی‌واسطه دعبل بشوم            باز از بـوته دل قـافـیـه چـیـدم با اشک

لحـظـۀ ذکـر تـوسـل شد و ابـیاتم را            نه که با گوش! که اینبار شنیدم با اشک

جملۀ «یأبن شبیبِ» تو پُر است از گریه            تا که روشن بشود شمعِ امـیدم با اشک

روضۀ جدّ تو را در حرمت ضجّه زدم            آبـرومنـد شـدم تا که خـریـدم با اشک!

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : شهریار سنجری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

با هر مقام و منـصبی در چـاه افتاد            هر کس که پیـش پات با اکراه افتاد

شب غرق تاریکی شد از آن لحظه‌ای که            دسـتـش ز دامان رُخت کـوتاه افتاد


تا گـنـبـدِ نـورت شـبـانه روز تابـید            خـورشید شرمـنده ز چشم ماه افتاد

یک بی ضاعت خواست حاجی نام گیرد            ناگـاه سـمت شهـر مـشهـد راه افتاد

حرفِ زیارت‌نامه خواندن بود در عرش            روی زبــان‌هـا یـا امـیـن الله افـتـاد

حرف تفاوت نیست و نزد ضریحت            یک کنج، رعیت؛ کنج دیگر شاه افتاد

یـاد لب عـباس، بـاران گـریه کردم            چـشـمم به سقـاخـانه‌ات هرگاه افتاد

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : عباس شاهزیدی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آب و جارو می‌کنم با چشمم این درگاه را            ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را

چشم‌هایی را که حیران‌اند پشت «لا اله»            در خـراسان تو می‌بـیـنـند «اِلّا الله را»


این تجلی‌گاه سلطان ازل، این کـوه نـور            بـرده است از یـادها الماس نـادر شاه را

بـا زبـان بی‌زبـانـی بـشـنـو از نـقـّاره‌هـا            «وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را

ای خراسانی‌ترین خورشید، روشن کن مرا            ما که می‌دانی نـمی‌دانـیـم راه و چـاه را

من زیارت‌نامه خواندم، شعرهایم مانده است            وقت داری تا بخـوانـم چـند دفـتر آه را؟

بیت‌هـایم خـانه بر دوش‌اند مانـند خـودم            راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را

راز پهلـوی تو مـانـدن را نمی‌دانـم ولی            آخرش می‌پـرسم از شـیخ بهـایی راه را

شعر من با دوستت دارم به پایان می‌رسد            کاش می‌دادی جواب این جملهٔ کوتاه را

: امتیاز

مدح و منقبت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمدجواد غفورزاده نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

گاهی دلـم به سـمـت خـدا می‌بـرد مـرا            یـعـنـی به آسـتـان رضـا مـی‌بــرد مـرا

مثـل کـبـوتـری که به پـرواز آمـده‌ست            تا کـوی دوست، بـال دعـا می‌بـرد مرا


هـرگاه رو به «قـبـلـۀ هـفـتم» می‌آورم            تا شـاهـراه سـعی و صـفـا می‌بـرد مرا

تا محضر «سپـیدۀ هـشتم» به صد امید            ایـمان جـدا و عـشـق جـدا می‌بـرد مـرا

نـزدیـک‌تـر شـدن به ضریح امـام نـور            تـا دوردسـت خـاطـره‌هـا مـی‌بـرد مـرا

از خود در این حرم به خدا می‌توان رسید            این جـذبـه از کجا به کجا می‌برد مرا؟

آن پرچمی که دست تکان می‌دهد به ناز            تـا صـحـن سیـدالـشـهـدا مـی‌بـرد مــرا

ای اهل‌بیت نـور! به سرچـشـمۀ شهـود            دلبـسـتـگی به مـهـر شـمـا می‌بـرد مرا

توحید ناب، رنگ «أنَا مِن شُرُوطِها»ست            این شـرط تا حـضور خـدا می‌بـرد مرا

اشکم که رنگ لالـه شود یا اباالحـسن!            با خود به دشت کـرب‌و بلا می‌برد مرا

: امتیاز

مدح و منقبت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : نفیسه سادات موسوی نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تـا بـر حــریـم امـن حــرم پــا گـذاشـتـم            انـگـار ســر بـه دامـن دریــا گـذاشـتــم

موج عـطـوفت تو رسـیـد و مرا گرفت            انـدوه را به عـشـق تـو، تـنـهـا گـذاشـتم


بغـضی که شوق داشت کنار تو بشکـند            آنجـا به حـال خـوب خودش واگـذاشـتم

پـائـینِ نـامـه‌ای که سـپـردم به خـادمـان            یک جا برای "باشد" و "امضا" گذاشتم

یک کُـنج دِنـج، زیـر قـدم‌هـای زائـران            دل را گـره زدم به تو و جـا گذاشتم....

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : قاسم صرافان نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

نـام تو پـنـاه است، نـگـاه تـو امـان است            آغـوش تو دلبـازتـرین جـای جهان است

با نغـمۀ نقـاره‌ات ای حضرت خـورشید!            نبض دل‌ ما، دم همه دم در ضربان است


سر از پی سر، در دل صحن تو، به خاک است            دل از پی دل، از سر شوق تو، روان است

با فـاصـله دلـچـسـب‌تـرین واجـبِ عـالـم            آوردن نامت، پس از آن گفتنِ جان است

من از تو شفا و تو صفا خواستی از من            حاجات من این‌ است، کرامات تو آن است

جاروست در این صحن به دستان بزرگان            خم، در خم ایوان تو، سرهای سران است

بی‌تـاب رسـیـدیـم و در ایـوان تو دیـدیـم            آن ساحل امنی که خدا گفت، همان است

اینجا چه خبرهاست؟ که از چشمۀ هر دل            تا برکۀ هر چـشم، خـدا در جـریان است

انکارِ تو، ای شمس جهان! کم هنری نیست            خفاش در این رشته، هنرمند زمان است

از غـیرت عـشق است که آئـیـنۀ حُـسنت            از دیــدۀ آلــودۀ بـی‌عـشـق، نـهـان اسـت

گـفتند: مگـو شاه، به این شاه، چه گویم؟            «آن را که عیان است، چه حاجت به بیان‌ است؟»

سلطان، تو اگر نیستی، ای قبلۀ ما! کیست؟            وقتی که به دست تو دلِ اهل جهان است

شب‌گردم و این رخصتِ از شمس سرودن            لطف پسر حضرت موسی، به شبان است

دل گفت: بچسبم به ضریحت، دمِ دل، گرم!            عقلم که فقط گفت: برو! وقت اذان است

: امتیاز

مدح و منقبت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : علی مقدم نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

آرام گشته هر کس، شد بی‌قرارِ این در            شأن بهـشت دارد، گرد و غـبارِ این در

خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش            گـردد مـدار عـالم، هم بر مـدارِ این در


خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا            درمان و درد باشد، در اخـتـیارِ این در

دنیـا نـبـود و بـودیم، ما بـنـدۀ مـرامـش            خاکی نبود و بودیم، ما خاکسارِ این در

انگـور بعدِ ما بود، میخـانـه بعدِ ما بود            تاکی نبود و بودیم، ما مِی‌گُسارِ این در

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : عباس شاهزیدی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

آب و جارو می‌کنم با چشمم این درگاه را            ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را

چشم‌هایی را که حیران‌اند پشت «لا اله»            در خـراسان تو می‌بـیـنـند «اِلّا الله را»


این تجلی‌گاه سلطان ازل، این کـوه نور            بـرده است از یـادها الماس نـادرشاه را

با زبـان بی‌زبـانـی بـشـنـو از نـقـّاره‌هـا            «وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را

ای خراسانی‌ترین خورشید، روشن کن مرا            ما که می‌دانی نـمی‌دانـیـم راه و چـاه را

من زیارت‌نامه خواندم، شعرهایم مانده است            وقت داری تا بخـوانـم چـند دفـتر آه را؟

بیت‌هـایم خـانه بر دوش‌اند مانـند خـودم            راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را

راز پهلـوی تو مـانـدن را نمی‌دانـم ولی            آخرش می‌پـرسم از شـیخ بهـایی راه را

شعر من با دوستت دارم به پایان می‌رسد            کاش می‌دادی جواب این جملهٔ کوتاه را

: امتیاز

مدح و منقبت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : سیدمحمدرضا یعقوبی آل نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : قصیده

به خاکش سجده کن، روح‌الامین گسترده بال اینجا            بیا تا عرش بالا بر ملائک هم ببال اینجا

بیا در روضۀ رضوان بخوان یاسین و الرحمان            ببین انوار «یَبقی وجهُ ربِّک ذوالجلال» اینجا


ببین اسماء حسنی را، صفات حق‌تعالی را            جلیل اینجا، جلال اینجا، جمیل اینجا، جمال اینجا

به هنگام اذان عطر محمد در حرم جاری‌ست            از آن گلدسته دارد شوق گلبانگ بلال اینجا

به طور زادۀ موسی بخوان «ألعزّةُ للّه»            ببین فرعونیان را سرنگون و پایمال اینجا

به شوق مسجدالاقصی به صحن قدس داخل شو            بزن طومار اسرائیل را مهر زوال اینجا

نه شرقی و نه غربی را بخوان از صحن جمهوری            ببین با دین سیاست را به دور از انفعال اینجا

حرم در موزه هم آموزه‌هایی از کرم دارد            بنازم قهرمانی را که می‌بخشد مدال اینجا

هوای صحن بر مهمان، حیاتی تازه می‌بخشد            چقدر از این پذیرایی می‌آید دل به حال اینجا

فرشته مانده روی فرش، اینجا فرش یا عرش است؟            عجب دارد زمین با آسمان‌ها اتصال اینجا

در این آئینه‌های دل‌شکسته ذره‌ای غم نیست            غبارش می‌برد از سینه‌ها گرد ملال اینجا

امام مهربان‌تر از پدر از حالت آگاه است            برای مال دنیا ای دل غافـل! منال اینجا

حریم عـالـِم آل محـمد عـالـَمِ عـلـم است            که هر علّامه می‌جوید جواب هر سؤال اینجا

عیون حکمت از انوار «اخبارالرضا» جاری‌ست            حدیث اینجا، کلام اینجا، بحار اینجا، خصال اینجا

اشاراتش در این دارالشفا قانون اکسیر است            که با طب‌الرضا هر طبع یابد اعتدال اینجا

نه‌تنها با نگاهی کـور مادر زاد بـیـنا شد            درست آن لحظه گوش کر شنید آواز لال اینجا

طواف قبلۀ هـفتم صفایی فوق حج دارد            خوش آن حاجی که تا معراج می‌یابد مجال اینجا

بخوان با آسمان‌ها «سَبِّح اسمَ ربِّک الأعلی»            به خاکش سجده کن شکرانۀ فیض وصال اینجا

به رسم دعبل ای دل! دم بزن از اهل‌بیت وحی            دم روح‌القدس می‌پرورد سِحر حلال اینجا

أقول «اُنظُر إلی ما قال، لا تَنظُر إلی مَن قال»            قبولم کن که با عشق تو دارم قیل و قال اینجا

: امتیاز

مدح و منقبت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : رضا عابدین‌ زاده نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

هرچند حال و روزِ زمین‌ و زمان بَد است            یک قطعه از بهشت، در آغوش مشهد است

حـتـی فـرشـتـه‌ای کـه به پـابـوس آمـده            انگـار بین رفـتن و مـاندن مـردد است


اینجا مدینه نیست، نه، اینجا مدینه نیست            پس بوی عطر کیست که مثل محمد است؟!

حـتی اگر به آخـر خـط هـم رسـیـده‌ای            اینجا برای عشق، شروعی مجدد است

جایی که آسمان به زمین وصل می‌شود            جایی که بـین عـالم و آدم زبانـزد است

هرجا دلـی شکـسـت به ایـنجـا بـیاورید            اینجا بهشت؛ شهر خدا؛ شهر مشهد است

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

وا می‌کـنم سوی تو تا بال و پـرم را            حس می‌کنم شیـریـنی طعـم حـرم را

تا که حـواسـم پـرت این و آن نـباشد            خالی کن از غیر خودت دوروبرم را


یک جلوه کن با پرتو شمس الشموسی            از دامن خود جمع کن خاکـسترم را

حالا پر از بغضم که دارم می‌گذارم            بر شانـۀ گـلـدسـتـه‌هـای تو سـرم را

آئـیـنـه کاری رواقـت هم گـواه است            پُر کردی از زو‌ّار خود سرتاسرم را

ایمان چشمانت مرا از شک در آورد            لبـریـز عـشقـت کن تـمـام بـاورم را

: امتیاز

مدح و منقبت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : علی سلیمیان نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

پـرچـم مـطـاف حلـقـۀ حـیران باد بود            خـورشید، شمع گـنبد شمس‌المراد بود

پـیچـیده بود عطر تلاوت میان صحن            نزدیک "الَّـذِينَ طَـغـَوْا فِي الْبِلاد" بود


مردی تکیده قامت و رنجور و بی رمق            در گـوشـۀ ورودی بـاب‌الـجــواد بـود

پای برهنه دست ادب روی سینه داشت            آشـفـته گرچه بود، چه با اعـتـقـاد بود

اذن دخـول خواند و به گریه سلام داد            سـرتـا سـر رواق دلـش اعـتـمــاد بـود

یک کاسه آب خورد و پس از ذکر یا حسین            لب‌هـاش غـرق لـعـن بر اِبنِ زیاد بود

از صحن‌ها گذشت و دلش انقلاب شد            در سـیـنـه‌اش تـلاطـم یک رویداد بود

در های و هوی پنجره فولاد خواب رفت            پر پیچ و تاب، خواب که نه گردباد بود

بیدار شد خراب و خمار و پُر اضطراب            ساعت حدود پـنج و شـش بـامـداد بود

برخاست خالی از رمق اما پُر از امید            عکسی گرفت محکم و لرزان به یادبود

مردی که جا گذاشت خودش را میان صحن            در گـوشـۀ خـروجی بـاب‌الجـواد بـود

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : سید هاشم وفایی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

اين جا رهِ امـيـدِ كـسـی سـد نـمی‌شـود            كس نا امـيـد از حـرمـت رد نمی‌شود

اين جا دعا به مرز اجابت رسيده است            راه دعــای اهـل دعـا سـد نـمـی‌شــود


مهمان اين حريم بهشتی، بهشتی است            حال كسی كه با تـو بـود، بـد نمی‌شود

هردل دخيل عشق نبندد بر اين ضريح            در اين حـرم، كـبـوتر گـنـبـد نمی‌شود

بين همه ز رأفت تو صحبت است و كس            مانـنـد تو به مـهـر، زبـانـزد نمی‌شود

ای انعـكاس مهر! چـنان تو كسی دگر            آئــيــنــه‌دار خُــلـق مـحـمـّد نـمی‌شـود

حسرت بَرَد كسي كه به چندين بهار عمر            بـهــر زيــارت تـو مـقــيـّد نـمـی‌شـود

هركس رسيده است به‌جایی، ز لطف توست            بی الـتـفـات تـو كـه مـؤيّـَد نـمـی‌شـود

بی بهـره از ولايتِ تو، روز رستخيز            مـسـتـوجـب عـنـايت ايـزد نـمـی‌شـود

بسيار رفته است «وفایی» سفـر؛ ولی            جائی دگر به‌خـوبی مـشهـد نـمی‌شـود

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : مجتبی خرسندی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قطعه

شوقی نمانده در دل ما جز هوای دوست            بار سفـر بـبـنـد، خـراسـانـم آرزوست

من رعـیـتی دهاتی‌ام و دورم از حرم            صحن‌وسرای حضرت سلطانم آرزوست


دلتنگ روی حضرت خورشید در شبم            کُـنـج حـیـاط، دیـدن ایـوانـم آرزوست

از چـشـمه‌های روشن اذکـار مخـتلف            در این حریم ذکر "رضا جان"م آرزوست

مست است هرکه آمده یک‌بار در حرم            مستی در این حریم دوچندانم آرزوست

گفت: از مقام شوق چه‌می‌دانی ای رفیق؟            گفتم: رفـیق آنچه نمی‌دانم، آرزوست!

لطـف عـیان ایـزد مـنـّان تـویی و من            لـطـف عـیـان ایـزد مـنـّانـم آرزوسـت

بی‌برگ‌وبر درختم و در خواب غفلتم            پایـان فـصل سرد زمـستـانم آرزوست

: امتیاز

مدح و مناجات با امام رضا علیه‌السلام

شاعر : داریوش جعفری نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

گرچه از دست شما خواهم دوا را بیشتر            بیشتر خواهی اگر خواهم بلا را بیشتر

چون تو سلطانی در این وادی ز هر پست و مقام            دوست دارم رتبه و شأن گـدا را بیشتر


می‌کشم ناز غریبان را به حکم دین ولی            می‌کشم از هر کسی ناز رضا را بیشتر

هرچه کردم بیشتر گیرد دل آرام و قرار            باخـتـم اینـجـا دل درد آشـنـا را بیـشـتر

من به امـیـد شما اینـجـا به مـشهـد آمدم            چون شفاعت می‌کنی اهل خطا را بیشتر

چون کریم و مهربانی دست خالی آمدم            با سه حاجت می‌دهم زحمت شما را بیشتر

در هوای وعدۀ دیدار رویت در صراط            آرزو کردم ز هر چیزی فـنا را بیـشتر

چشم دارم از تو گیرم نامه اعمال خویش            اعـتـبارت می‌کند فـضل خدا را بیـشتر

دست من گیر و بِبَر تا پای میزان وَز کرم            کـفّۀ جـرم مرا کـم کن، عـطا را بیشتر

ای که روی خاک حجره مثل جد اطهرت            خـفـتی و کـردی غـم آل عـبـا را بیشتر

هر چه می‌خواهی بگیر از من ولی جان جواد            حکـم کـن در طالع ما کـربـلا را بیشتر

: امتیاز

مدح و منقبت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : علی ذوالقدر نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

خدای مهربانی‌هاست سلطانی که من دارم            فدای مهر بسیارش دل و جانی که من دارم

کنارش ذرۀ ناچیز، چون خورشید می‌تابد            ندارد هیچ موری این سلیمانی که من دارم


نمک پروردۀ دریای جودش بوده‌ام عمری            پُر است از شور احسانش، نمکدانی که من دارم

همیشه رو به گنبد با خدای خود سخن گفتم            همیشه در حرم محکم شد ایمانی که من دارم

نسیم رحمتش، بار گناه از دوش بردارد            به آهی کاه گردد، کوه عصیانی که من دارم

به لطف گندمی که داده‌ام دست کبوترها            دگر خالی نمانَد سفرۀ نانی که من دارم

به وقت مرگ می‌آید به بالینم؛ یقین دارم            شروع وعده‌های اوست پایانی که من دارم

: امتیاز

مدح و منقبت حضرت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : فائزه زرافشان نوع شعر : مدح وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

رسید و گرد راهش کهکشان‌ها را چراغان کرد           قدم برداشت، نیشابور را فیروزه باران کرد

یکایک ریگ‌ها و سنگ‌ها، پابوس چاووشش           قدمگاهش نگاه خاک را آئـینه‌بندان کرد


تمام کـاتـبان گـفـتـند ما را مـیزبانی کن           تمام کاتبان را با حدیثی تازه مهمان کرد

رُواتش سلسله در سلسله نورٌ علی نورند           کلامش در شب مردابی تاریخ، طوفان کرد

بیا «شیخ صدوق» و در «اَمالی» خودت بنویس           که اعجاز نگاهی می‌کند کاری که قرآن کرد

بیا با زعفران بنویس از شمس‌الشموسی که           کلام روشنش یک شهر را از نو مسلمان کرد

به یُمن او درِ هفت آسمان رو به زمین باز است           ضریحش قبلۀ عشّاق را سمت خراسان کرد

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : کمیل کاشانی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

افـتـاده‌ام به پـای تو یا ثـامـن‌الحـجـج            شـرمـنـدۀ عـطـای تو یا ثـامن‌الحجج

لطف اجابت است به هر دست التماس            دست گـره‌گـشـای تو یا ثـامن‌الحجـج


خورشید سر زند به تماشای مِهر تو            از گـنـبـد طـلای تو یا ثـامـن‌الحجـج

سعی صفـا و مروه کجا و قـدم زدن            در صحن با صفای تو یا ثامن‌الحجج

با هر مرام و ملت و دینی نشـسته‌اند            بر سفـرۀ سـخـای تو یا ثـامن‌الحجـج

شیرین‌تر از طعام بهشتی به کام ماست            یک لـقـمۀ غـذای تو یا ثـامـن‌ الحجج

ما را نـجـات می‌دهـد از لُـجـّۀ گـنـاه            سر رشـتـۀ ولای تو یا ثـامـن‌الحجـج

دادم قـسـم تـو را به جـواد‌الائـمـه تـا            حاصل کنم رضای تو یا ثامن‌الحجج

شعری برای عرضه ندارند شاعران            شایـسـتۀ ثـنـای تو یا ثـامـن الحـجـج

دعبل عبا گرفت، ولی بسْ «کمیل» را            یک بار مرحـبـای تو یا ثامن الحجج

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : رضا دین پرور نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن قالب شعر : غزل

سلام حـضرتِ سلـطان! سـلام اقـبـالم!            شدم گدای حـریمت، به خویش می‌بالم

فـقـط غـبار تورا می‌کشم به چشم تَرم            فقط مسـیر تو را می‌روم در این عالَم


دوباره درد خودم را نگـفته یادم رفت            مـرا کـنـار ضـریحـت شـفـا بـده، لالـم

به مستمندی‌ام اینجا هـمیـشه مفـتخـرم            ز حـاجت نگـرفـته همیـشه خـوشحـالم

چو دامـن تو گـرفـتـم به دامـت افـتادم            چه خوب! در حرم تو شکسته شد بالم

غـلامی تو شده کـار هر شب و روزم            همیـشه از کـرم توست رزق هر سالم

از آن زمان که شده سُفـره‌ام بنام جواد            زیــادتــر شــده والله بــرکــتِ مـــالــم

مرا بخر که مُحَـرم دوبـاره گـریه کنم            دوباره فـکـر سـیـاهی و پرچـم و شالم

اگر که قـبل عـزای حـسـیـن جان دادم            بـیـا عـزیـز دلـم بـا حـسـیـن، دنـبــالـم

صدای ضجۀ مادر، همیشه محزون است            سرت به نیزه چرا رفته مـاهِ گـودالم؟!

لـباس پـاره تـنت بود، کـوفـیـان بُردند            شـهـیـد بـی‌کـفـنـم از غـم تـو مـی‌نـالـم

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : محمد جواد محبت نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن قالب شعر : غزل مثنوی

سلام بر تو که سلطانِ مُلکِ عشق، رضایی            سـلام بر تو که مـقـبـولِ آسـتـان خـدایی

سلام بر تو که ما را تو دست‌گیر و تو یاری            سلام بر تو که گنجی نهان ز عاطفه داری


از آن گروه که هستند، دوست‌دارِ ضریحت            چه ازدحامِ غریبی‌ست در کنارِ ضریحت

چو پلّکـانی از امـواج شانه بر سر شانه            دعـا زبـانه‌کـشان، جـویـبارِ اشک روانه

محـبـت تو کـشانـده چـقـدر ساده و آسان            دل محمدیان را به سمت و سوی خراسان

 

تویی که عاطفه جاری‌ست از تمام وجودت            خیال و خاطره مکشوف از کتاب شهودت

تو ای وسیلۀ نزدیک در اجابتِ خواهش            مقام قُرب، هویداست از رکوع و سجودت

حضور دَعوِی لبیک در نـماز و دعایت            ظهـور آیـۀ تـوحـیـد در فراز و فـرودت

صحـیفـه‌های بـلـیغ است در کلام بلندت            روایح گل یاس است در قـیام و قعـودت

هزار دستِ دعا، قفل می‌شود به ضریحت            هزار چشم امید از چهار سوست به جودت

به دادِ مردم درمانده می‌رسد به شفاعت            مروّتی که کـرم کرده کـردگـارِ ودودت

 

شب است و ذوق مناجات و حال گریه فراهم            برای با تو نشـسـتن مجـالِ گـریه فراهم

به خواب گفته‌ام امشب، به دیده راه نداری            مجال پرسه در این عرصه تا پگاه، نداری

بگیر بهره‌ای از شام قدر، ای دلِ غافل!            که با کـلیدِ دعـا می‌شود مرادِ تو حاصل

دعا به رویِ تو وا می‌کند دری ز کرامت            دعـا تو را برسـاند به سـایه‌سارِ سلامت

دعا کلیدِ بهشت است اگر تو اهل بهشتی            به خاطر دلت امشب، دو قطره اشک نوشتی

اگر امیدِ قـبولی؟ همین دو قـطره کفایت            تـو و امـامِ هُـمـام و رواق‌هـایِ عـنـایت

دلی به بـنـد مـلال، آهـوانه سوی تو آمد            زبان اشک گشود و به گـفتگـوی تو آمد

کدام درد ندید از دوای مهـر تو درمان؟            کدام رنـج نیـابد به دستِ مهرِ تو پایـان؟

کدام خـاطـرِ آشـفـتـه‌ای نـشد ز تو آرام؟            کدام مشکلی از بذل لطف تو نشد آسان؟

به نـامِ نـامیِ تو، ای بـزرگـوارِ گـرامی            گـشوده‌اند در این آستانه سـفـرۀ احـسان

تو را به لطف عظیمی که کرده‌اند عنایت            تو را به آن‌که عطا کرده بر تو نورِ ولایت

تو را به حقّ خدایی، که آفـرید ز نورت            تو را به جانِ عزیزی، که داشت از تو حکایت

تو را به جدّ گرامی، تو را به جدّۀ پاکت            تو را به آیت ایمان،‌ تو را به فضلِ هدایت

که لطف باز نگیری به پیـشگاهِ‌ شفـاعت            که رحمت آوری آن را که خواست از تو رعایت

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت امام رضا علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا شکوهی نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

در گوشه‌ای ز صحن تو قلبم نشسته است            دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است

چون دشت‌های تشنه در این آستان قدس            در انتـظـار ابـر عـنـایت نشـسـته است


چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب!            ما را قبول کن که دل ما شکـسته است

فوج کـبـوتـران تو آمـوخـت عـشـق را            پرواز نور در حرمت دسته دسته است

دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک            دیگر امید ما ز دو عـالم گـسـسته است

مـی‌آیـد از تـراکـم عـالـم بـه ایـن دیـار            قـلـبی که از تـزاحم انـدوه خـسته است

: امتیاز